اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید: یک آدم صبور و دهنقرص، گیر بیاورید و کل بدبختیها و جفتکهایی که از “الاغ زندگی” خوردهاید را با او تقسیم کنی ! بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند ویحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید… و این یعنی آرامش.. دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید: گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید… بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید، نشوید. همه همینطور بودهاند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد . آینده را هم که رسما به حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سختتر و دردناکتر است…
تاریخ: جمعه 13 مرداد 1391برچسب:استرس,آرامش,فشارهای زندگی,درد و دل,گذشته,آینده,استراحت,ورزش,واقع بینی,چشم و هم چشمی,مبارزه با ترس ,خواب کافی,تغذیه مناسب,خنده,,
ارسال توسط یوسف کریمی
آخرین مطالب